یارم چو قدح به دست گیرد !!

مولای من سلام

روزی که مسیر آمدنت را گل باران می کنند ، ممکن است من نباشم ، ولی داستان عاشقی مرا برایت خواهندگفت .خواهند گفت آن روز که می رفتم نگران به قفا می نگریستم ، گویا چیزی جا گذاشته ام ، گویا با کسی قرار ملاقات داشته ام ، خواهند گفت دردهایی را که از نبودنت چشیده ام ، همه را خواهند گفت .چقدر دوست داشتم وقتی که می آمدی روضه بی دستی اباالفضل را برایت می خواندم ، آ ن وقت زانو به بغل می گرفتی و می گریستی و ما برای زانو به بغل گرفتنت می مردیم . می دانم مرا دوست داری می دانم، دست دعای تو مرا سرپا نگه داشته است ، همه را می دانم . حتی می دانم دلت برایمان تنگ شده.گریه نکن !کسی نیست درد تو را بفهمد ؟ نگران نباش ما منتظر می مانیم تا بیایی ، نمی گذاریم ذره ای احساس غربت کنی ، به شما قول می دهیم مجالس شما را روز به روز گرم تر به پا کنیم ، نگران نباش آنقدر دعا می کنیم تا بیایی . رخ باز کن این جا همه دلتنگ تو اند . نازنین ، اگر جویای احوال عاشقانت هستی همه خوبیم ملالی نیست جز دوری شما نور چشم عزیزمان !

 دستنوشته ای ار مرحوم حجت الاسلام و المسلمین ابوالقاسمی پور